این ره که تو می روی به ترکستان است.
حباب
« آموزشی * فرهنگی * تفریحی »

 این ره که تو می روی به ترکستان است!

(قبل از هر چیز از معلمان باوجدانی که صادقانه کار می کنند و دانش آموزان عزیزی که با زحمت و تلاش زیاد نمره های خوبی می گیرند پوزش می طلبم. دوستان، من قصد ندارم در این مقاله همه را زیر سؤال ببرم ولی همه می دانیم که این مقاله در مورد درصد زیادی از معلمان و دانش آموزان صدق می کند.)

چندوقت پیش خبری از تلویزیون کشورمان پخش شد، باعنوان «رسوایی در آموزش و پرورش آمریکا». خبر این بود که معلمان در آمریکا برای اینکه توبیخ نشوند برگه ی دانش آموزان را دست کاری می کنند تا درصد قبولی شان بالا برود. دستی به سرم کشیدم و دیدم خداراشکر شاخ در نیاوردم. برایم خیلی عجیب است چطور ما از تمام اخبار آن سر دنیا باخبر می شویم ولی از اخبار دوقدمی خودمان چیزی نمی دانیم. گفتم شاید آقایان در ایران زندگی نمی کنند که خبر ندارند. به هر حال تصمیم گرفتم خبری را باعنوان «رسوایی در آموزش و پرورش ایران» به عرضتان برسانم. خدا می داند که هدفم از این مطالب فقط از سر دلسوزی است و بیشتر ازهمه دلم برای فرزندم می سوزد که می خواهد در این سیستم درس بخواند. اگر می دانستم بعداً برایش مشکلی پیش نمی آید هیچ وقت او را به مدرسه نمی فرستادم و خودم و همسرم در خانه به او آموزش می دادیم، مثل خیلی ها که در گذشته این کار را می کردند که اتفاقاً به درجات بالای علمی هم رسیدند.

از وقتی که آ.پ ما و بطورکلی مسئولین کشور ما به دنبال کمیّت رفتند، فاتحه ی کشور ما خوانده شد. نمونه ی بارز آن تولید این همه کالای غیراستاندارد و بعضاً خطرناک است(مثل آتش گرفتن خودروها). آ.پ سالهاست که بحث درصد قبولی را مطرح می کند و این مثل یک خوره به جان معلمان افتاده و آن ها را وادار به کارهای عجیب می کند که به چند نمونه ی آن اشاره خواهم کرد. در کشور ما از وقتی که من وارد آ.پ شدم (سال1373ه.ش) دست کاری برگه ها یک امر عادی است. باید به عرضتان برسانم، لااقل در این مورد هم که شده ما از آمریکایی ها جلوتریم. چون کارهایی که در آ.پ ما اتفاق می افتد در نوع خود منحصر به فرد است.

بنده اعتقاد دارم نمره ی 20 الآن به اندازه ی نمره ی 15 دهه ی 60 و قبل از آن هم ارزش ندارد. با ورود نمره ی مستمر به سیستم آ.پ عملاً نمره و به دنبال آن کیفیت علم ارزش خود را از دست داده است. چون تا آنجایی که من می دانم 70درصد نمرات مستمر واقعی نیستند و معلمان همیشه در این زمینه دست بالا را در نظر می گیرند.

اما نمره ی مستمر هم آقایان را راضی نکرد و برای این که کشور ما در سطح جهانی آمار دهن پرکنی ارائه دهد، بارها بحث درصد قبولی(کمیّت) در آ.پ مطرح شد، تاجایی که این اواخر مسئولین آشکارا از زیردستان خود درصد قبولی بالا را می خواهند، به هر قیمتی. و این شد که اتفاقات ناگوار و تکان دهنده ای رخ داد؛

#مدیر یک مدرسه ی ابتدایی می گفت: رئیس آ.پ منطقه از او خواسته نمره های نوبت اول را تغییر دهد تا افراد بیشتری قبول شوند و برای اینکه تغییر نمره برای دانش آموزان و اولیا سئوال برانگیز نباشد. به آن ها گفته شود سیستم (کامپیوتر) در نوبت اول مشکل داشته و نمره ها اشتباه شده بود.

# همین رئیس، یکی از دوستان را که دبیر ریاضی است فراخواند و از او خواست به دانش آموزان نمره دهد. که البته این دبیر محترم زیر بار نرفت. اما برای سال بعد کار جالبی انجام داد؛ این دبیر برای نوبت اول حدود 15 سؤال به دانش آموزان (سوم انسانی) می دهد و به آن ها اطمینان می دهد که امتحان فقط از همین سؤالات گرفته می شود. نتیجه تکان دهنده بود؛ از بین حدود 40 نفر 1 نفر 14 شد، 1 نفر 12 گرفت، 2 نفر 10 شدند و بقیه زیر 10 شدند!

# یکی از همکاران تعریف می کرد؛ حوزه تصحیح بودیم و مشغول تصحیح برگه های نوبت صبح. معاون مدرسه ی یکی از همکاران (خانم) با او تماس گرفت و تلفنی جواب سؤالات (امتحان عصر) را از او پرسید. فردای آن روز که برای تصحیح مابقی برگه ها (نوبت عصری ها) رفته بودیم و مشغول تصحیح برگه ها، آن خانم با دیدن برگه هایی که برای تصحیح به او داده بودند فهمید که این برگه ها مربوط به شاگردان خود اوست. چون، تمامی جواب هایی که دیروز تلفنی گفته بود را، عیناً همه بدون کم و کاست یا اضافه نمودن مطلبی نوشته بودند!

#یکی از همین سال ها در مدرسه ای راهنمایی انشا تدریس می کردم. با اینکه برگه ها را دست بالا تصحیح کردم و با کمک نمره ی مستمر، در نهایت 4 نفر از دانش آموزان تجدید شدند. چند روز پس از تحویل لیست به آموزشگاه، معاون مدرسه پیش من آمد و گفت: فلانی دو نفر از دانش آموزان تمام درس هایشان را قبول شده اند و فقط انشا نمره نیاورده اند! با خود کمی فکر کردم و دیدم وقتی این دانش آموزان درس هایی مثل ریاضی، زبان، علوم و ... را نمره آورده اند، حتماً من مشکل داشتم. پس، به آن آقا گفتم نمره ی قبولی به آن ها بدهد، من لیست را امضا می کنم. اما واقعیت این نبود دوستان، چون من با تصحیح برگه ی انشا مطمئن بودم این دانش آموزان، حداقل در درس املا نمی توانسته اند نمره ی قبولی بیاورند. اما املا را هم قبول شدند. حالا چطور نمی دانم!

#یادم می آید سوم راهنمایی معلم بسیار عزیزی بنده را به خاطر بیست و پنج صدم از کلاس اخراج کرد. البته من نه و هفتادوپنج صدم نشده بودم بلکه چهارده و هفتادو پنج صدم شده بودم و قرار بود کسی زیر 15 نگیرد و الا اخراج می شود. خدا حفظش کند، آن اخراج باعث شد من از آن پس تمامی درس هایش را 20 می گرفتم.

اما امروزه وضع فرق می کند. یکی از همکاران سال گذشته برای تصحیح اوراق امتحانی به حوزه ی تصحیح رفت. (امتحانات نهایی دی ماه) قبل از هر کاری به آن ها گفته بودند، هرکسی که 9 شد به 10 برسانید و هرکسی که 6 شد به 7 . جالب است، یکی از دانش آموزان فقط 3 یا 4 سؤال را جواب داد و همه درست بودند و مجموع نمره ی این 3 یا 4 سؤال 6 می شد و مسئولین حوزه هم اصرار داشتند نمره ی این برگه هم باید به 7 برسد! ( احتمالاً باید همکاران مصحح 1 نمره به خوش خطی دانش آموز می دادند و یا برایش می نوشتند، چون دیگر چیزی ننوشته بود که به آن نمره ای تعلق بگیرد.)

این همکار تعریف می کرد چند روز بعد معاون مدرسه دم در کلاسم آمد و گفت: از اداره آمده اند و می خواهند برگه ی یکی از دانش آموزان را بازبینی کنی و نمره ی 8 او را به 10 برسانی! ایشان گفتند: من این کار را نمی کنم مگر اینکه برگه ی همه ی کسانی که 8 شدند را بیاورید 10 بدهم. آن معاون رفت. زنگ تفریح که شد، معاون مذکور پیش من آمد و گفت: فلانی کسانی که از اداره آمده بودند خودشان لیست را برداشتند و آن نمره را تغییر دادند و رفتند!

#اما بشنوید از چند ترفند رایج در آ.پ ایران، برای بالا بردن درصد قبولی؛

1- در یکی از مدرسه ها که دبیران با مدیران و مسئولین هماهنگ شده اند، در لیست نمرات نوبت اول و در جلوی اسم برخی دانش آموزان دو نمره نوشته می شود، یکی باخودکار که در واقع همان نمره ی قبولی است و بعداز ارائه کارنامه به دانش آموز این نمره به عنوان نمره ی نهایی وارد سیستم (کامپیوتر) می شود و یکی با مداد که نمره ی تجدیدی است. این نمره که همان نمره ی واقعی است وارد سیستم می شود ولی پس از ارائه کارنامه نوبت اول به دانش آموز، هم از لیست و هم از سیستم حذف می شود تا نمره ی قبولی جایگزین آن شود!

2- در یکی از مدارس کار دبیران کمی سخت تر است. چون در این مدرسه همان کار را می کنند با این تفاوت که دو لیست نوشته می شود. در یک لیست برخی از دانش آموزان تجدید شده اند و در لیست دیگر قبول!

3- در بسیاری از مدارس ارفاق نمره به دانش آموز آنقدر زیاد است که خیلی وقت ها خود دانش آموز هم از نمره و قبولی خودش متعجب می شود! جالب است بدانید دبیران برای اینکه بعداً به خاطر فشار مدیر یا مسئولین مجبور نشوند لیست خود را تغییر دهند، هنگام وارد کردن نمره در لیست حتماً یک ماشین حساب کنار دست خود دارند تا محاسبه کنند فلان دانش آموز که نمره اش پایین است در چه صورتی می تواند قبول شود. این دبیران از یکی از این سه راه استفاده می کنند؛ 1- دست کاری برگه 2- دادن نمره ی بیشتر به پاسخ ها 3- ارفاق نمره ی مستمر.

#چند سال پیش یک مدرسه ی راهنمایی دخترانه در تمامی دروس صددرصد قبولی داد! مدت ها برایم سئوال بود که واقعاً این مدرسه ی 300 نفره (با مردمی که حداقل نیمی از آن ها مهاجر هستند) حتی یک دانش آموز نداشت که لااقل در یک درس تجدید شود؟(پاسخ را می توانید در سطور بالا پیدا کنید.)

#اما مزخرف ترین قانونی که به عمر خود دیده ام را برایتان بازگو می کنم؛ چند سال پیش که معاون دبیرستانی بودم، بخشنامه ای به دستمان رسید که طبق آن دستورالعمل جدید 4 نفر از دانش آموزان ما که در پایه اول مردود شده بودند، قبول می شدند. شما حتی در کشورهای جهان چندم هم چنین چیزی نخواهید دید. کاری که از دست ما بر می آمد این بود که اولیای آن 4 نفر را بخواهیم و برای آن ها توضیح دهیم که این قانون نه تنها به نفع فرزندشان نیست بلکه به ضررشان است. چون نیمی از سال گذشته بود و قطعاً آن ها نمی توانستند در پایه دوم موفق باشند. و با توجه به این که در پایه دوم دبیرستان مردودی وجود ندارد، این دانش آموزان در سال بعد مجبور بودند با کوله باری از دروس افتاده به پایه سوم بروند. و ضمن خواندن دروس پایه سوم دروس افتاده ی پایه دوم را هم (که احتمالاً کم نبودند) بگذرانند. ما به آن ها پیشنهاد کردیم فرزندشان آن سال را ترک تحصیل کند، اما کلاس های پایه اول را همچنان به صورت آزاد ادامه دهد، مثل بقیه دانش آموزان. 2 نفر از آن ها پذیرفتند. ولی 2 نفر دیگر به خاطر ذوقی که داشتند نپذیریفتند. آن ها از نوبت دوم در کلاس های درس پایه دوم  به تحصیل ادامه دادند. اما تا جایی که من خبر دارم این دو نفر هیچ گاه نتواستند در پایه سوم قبول شوند و وارد پیش دانشگاهی شوند. از آن دو نفر دیگر فقط همین را می دانم که وضعیتشان از این 2 نفر بهتر بود.

خوانندگان عزیز آیا به نظر شما اجرای چنین قانونی آن هم در آن موقع سال عاقلانه بود. خیلی دوست دارم بدانم برای تصویب چنین قانونی چند دانشمند و چقدر وقت صرف شد. اصلاً این قانون به نفع چه کسی بود که باید در آن موقعیت اجرا می شد.

این هایی که خواندید گوشه ای از تخلفات در آ.پ است که البته فکر می کنم این نوع تخلفات در تهران و اطراف آن بیشتر باشد. آقایان بیایید کبک نباشیم. بیایید با چشمانی باز به اطرافمان نگاه کنیم. بیایید به جای اینکه دیگران را متهم کنیم، خودمان را اصلاح کنیم. همکاران عزیز اگر نگران بچه های مردم نیستید لااقل دلتان برای فرزند خودتان بسوزد که در این سیستم مشغول تحصیل هستند. اولیای گرامی، خیلی از قبولی و نمرات فرزندتان خوشحال نباشید چون بسیاری از دانش آموزان سطح سوادشان یک مقطع پایین تر از مدرکشان است. وزیر محترم، مسئولین گرامی بیایید فکری به حال آ.پ کنید. رئیس جمهور محترم، وزیران گرامی و نمایندگان مجلس اگر ژاپن الگوی ماست، بد نیست بدانید در این کشور معلم شدن به مراتب سخت تر از پزشک شدن است. بد نیست بدانید در ژاپن به جای حرف، در عمل به معلم احترام می گذارند. بد نیست بدانید در ژاپن معلمان برعکس ایران بالاترین حقوق و مزایا را دارند. آقایان تصمیم گیرنده، نگاهی به دنیا بیاندازید، هیچ کشوری را پیدا نمی کنید که به آ.پ خود بی توجه باشد و پیشرفت کند.

آ.پ ما مثل سیب قرمز شب عید است. ظاهری بسیار زیبا دارد اما وقتی داخلش را می بینی باید آن را دور بریزی! مگر می شود امکانات مدارس کشورهایی چون ژاپن، کره و برخی کشورهای اروپایی ده ها و یا شاید صدها برابر از امکانات مدارس ما بهتر باشد ولی در آمار و ارقام با آن ها فاصله ای نداشته باشیم. آیا سطح سواد دانش آموزان کشورهای مذکور که در کلاس های کاملاً استاندارد می نشینند با دانش آموزان ایرانی یکی می شود. آقایان بیایید لااقل خودمان را فریب ندهیم و واقع گرا باشیم. ما از نظر کمیت آموزشی شاید در سطح کشورهای پیشرفته باشیم  اما از نظر کیفیت نه. کیفیت آ.پ ما در سطح جهان سوم است!

این خاطره ی تأسف برانگیز را حتماً بخوانید.

خاطره ای دردناک با عنوان « برای یک لقمه نان! » برگرفته از ماهنامه ی آموزشی، تحلیلی و اطلاع رسانی رشد معلم، دی ماه 1389 صفحه ی 43 (چون این مجله یکی از منابع آزمون ضمن خدمت بود، احتمالاً خیلی ها دارند).

ترم اول تمام شده بود. من هم نمره ها را وارد لیست کرده بودم. بیشتر از حد انتظار هم به بچه ها نمره داده بودم؛ غافل از اخلاق و منش مدیر. یک روز اول صبح که به راهروی مدرسه قدم گذاشتم، همین که می خواستم از جلوی دفتر مدیر عبور کنم، ناگهان مرا صدا زد. دستم را گرفت و گفت: بنشین. من نشستم و منتظر مؤاخذه شدم. گفت: می دانی بچه هایی که این جا درس می خوانند، پدرانشان چه کاره هستند؟ با اندکی تأمل گفتم: کم و بیش. گفت: پس نمی دانی!؟ سؤال کردم، مگر چه شده؟ اتفاقی افتاده؟ گفت: «خانم، بعضی از این بچه ها به نمراتشان اعتراض کرده اند. با توجه به این که والدین آن ها اشخاص محترمی هستند، شما باید نمره های آن ها را اضافه کنی».

می خواستم جوابش را بدهم که اجازه نداد و افزود، اگر شما اضافه کنی، من هم جبران خواهم کرد. حرفی برای گفتن نداشتم. فقط گفتم، هرچه شما بخواهید. سپس وارد دفتر معلمان شدم. چادرم را آویزان کردم و رفتم داخل کلاس.

بعداز یک ربع ساعت، صدای در کلاس آمد. معاون بود. گفت: خانم مدیر گفتند ما خودمان نمرات دانش آموزان را اضافه می کنیم. شما فقط امضا کنید. گفتم کدام ها را؟ گفت دور آن ها را با مداد خط کشیده ایم. گفتم ایرادی ندارد. با خودم گفتم، شاید یک نمره و در نهایت یک و نیم نمره اضافه می کند. حالا که ریش و قیچی در دست آنان است و حرفشان برش دارد، من هم دنبال دردسر نیستم. دو روز بعد باز هم در کلاس زده شد. دفتردار مدرسه بود. گفت بفرمایید. این لیست نمره هاست. اضافه کرده ایم . شما فقط امضا کنید. گفتم اشکالی ندارد. من بررسی کنم، می دهم بچه ها برایتان بیاورند.

چشمتان روز بد نبیند. همین که لیست را با لیست خودم مقایسه کردم، دیدم هر آن چه را که نباید می دیدم و از این که ناظری واقعی بر کارهای مدرسه نداشتیم، برخود پیچیدم. به دانش آموزی که 14 گرفته بود، نمره ی 19 داده بودند و همین طور بیست ها ردیف شده بود. چشمانم سیاهی رفت. بی آن که جایی را ببینم، دستم را روی میز گذاشتم. پشت به دانش آموزان و رو به تخته، حسابی گریستم. نمی توانستم خودم را کنترل کنم. دستمال را از کیفم در آوردم و صورتم را پاک کردم. بچه ها گفتند، خانم چی شد؟! چرا چشم هایتان اشک می ریزد؟ گفتم چیزی نیست. انگار جسمی وارد چشمم شده است. الآن درست می شود.

آن لحظه نمی توانستم حرف بزنم. بچه ها هم سرو صدایشان بالا گرفته بود. بغض خفه ام می کرد. نمی توانستم خودم را کنترل کنم. شانس آوردم که زنگ خورد. طاقت نشستن در دفتر را نداشتم. از کلاس مستقیم رفتم صورتم را بشویم، اما اشک امان نمی داد. یک ربع ساعت را فقط در دست شویی گریه کردم تا این که زنگ خورد و به کلاس بعدی رفتم. بچه ها پرسیدند خانم، چرا چشمتان قرمز شده است؟ با صدای گرفته و غمی نهان گفتم: «داخل چشمم چیزی رفته بود.»

حال بحث و گفت و گو نداشتم، درس را شروع کردم. اما دیگر اراده ی درس دادن هم نداشتم. احساس بیهودگی می کردم. از این که می دیدم حق بچه هایی که کوشیده اند و نمره ی بیست گرفته اند، با دانش آموزی که به خاطر والدینش نمره آورده، ضایع شده است، زجر می کشیدم. آن روز به سختی خود را به خانه رساندم. تا هفته ها فکرم، رفتارم و حرکاتم عوض شده بود؛ ناهمگون و پریشان، انگار عزیزی را از دست داده باشم.

تا این که روزی نامه ای به رییس اداره نوشتم. ابتدا دلم نیامد، اما پس از چند ماه، نامه را به ایشان دادم. متأسف شد که چرا دیر گزارش داده ام. و البته نیرو به مدرسه اعزام کردند؛ هرچند از معلمان هیچ نظری نخواستند و صد البته اگر هم می خواستند، کسی جرأت حرف زدن نداشت.

آخر سال هم مدیر از نمره ی ارزش یابی من کم کرد. البته به خواست خداوند، برای سال بعد، تعداد دانش آموزان مدرسه بسیار کم شد و من نیز از آن جا به مدرسه ی دیگر منتقل شدم.

این یکی از دردناک ترین خاطرات دوران معلمی ام بود. امیدوارم روزی بیاید که در درس فقط به کیفیت بیندیشیم، نه به کمیت.

(فاطمه موسوی، دبیر دوره ی راهنمایی منطقه 9 تهران)

لطفاً نظر خود را در مورد این مقاله بنویسید.

 


نظرات شما عزیزان:

ابراهیم ثابت
ساعت10:41---23 دی 1391
سلام.
نوشته هایتان رادقیق خواندم
من هم یک دبیرم ومتاسفانه این اتفاقات را زیاددیده ام وزجرکشیده ام.امیدوارم ، خدا ، امام زمان،خواب خوش مسئولین،یا... این ها را اصلاح کند،هرچند که با توجه به ضرب المثل «هرسال دریغ ازپارسال» اصلا چشمم آب نمی خورد.


سیده ش حسینی
ساعت21:25---30 شهريور 1390
سلام وبلاگتون خیلی خوب بود همه مطالب رو مطالعه کردم . از این دست مسائل زیاد دیدم و تا دلتون بخواد خاطره دازم نمی دونستم توی رشد این طور چیزها رو چاپ می کنن . بازم جای شکر داره اگه مطلب ویا خاطره خواستین می تونم کمک کنم . موفق باشید ولی مهم اینه ما هر جا هستیم رنگ اونجا رو نگیریم به قیمت زیرپا گذاشتن وجدانمون
پاسخ: سلام. حتماً مطلب و یا خاطره تون رو از طریق آدرس ایمیلی که براتون می فرستم برام ارسال کنید. متشکرم.


آریا
ساعت19:15---11 شهريور 1390
لینکت کردم

آریا
ساعت19:10---11 شهريور 1390
واقعا همینطوره که میگی .. امیدوارم سیستم آموزشی از این حالت خارج بشه و اینقدر مذهب گرایی دیوانه وار توش نباشه ..

iman
ساعت2:43---28 تير 1390
salam.matlabet aliye mersi az inke sar zadi

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ

در اوج قدرت به حباب فکر کن!
آخرین مطالب
نويسندگان


<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 223
بازدید کل : 65048
تعداد مطالب : 25
تعداد نظرات : 143
تعداد آنلاین : 1

دریافت کد جملات شریعتی
ایران ورزشی جهان سیاسی اقتصادی اجتماعی علمی فرهنگی تحلیلی دیکشنری
جدول لیگ برتر
جدول لیگ انگلیس
جدول لیگ اسپانیا
جدول لیگ آلمان
نتایج زنده